کاوش موضوع ولایت فقیه
صفحه اصلی
ولایت فقیه
ولایت فقیه یا ولایت مطلقه فقیه نظریهای در فقه اصولی تشیع دوازده امامی است که نظام سیاسی و جانشینی محمد در دوران غیبت امام معصوم را بیان میکند. نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شده است. مقدمه، اصل پنجم و فصل هشتم شامل اصول یکصد و هفتم تا یکصد و دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به موضوع رهبری و ولایت فقیه اختصاص دارد.
ولایت فقیه بمعنی حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح بوده است. اما نظریهٔ ولایت فقیه که توسط روحالله خمینی مطرح شد شامل سیاست نیز هست.
خمینی از سال۱۳۲۲ در برابر این نقد(اسرار هزار ساله) که تشیع اثنی عشری در دوران غیبت برنامهای برای حکومت ندارد، کوشید ثابت کند که چنین نیست. او در ۱۳۲۳ در کتاب کشف الاسرار پیشنهاد داد شورای فقها در انتخاب پادشاه دخالت داشته باشند. سپس در سال ۱۳۴۸ در درسهای ولایت فقیه که به کتاب تبدیل شد نظریه ولایت فقیه را که تا آن زمان یک اصطلاح فقهی شیعه اثنی عشری در مورد دخالت فقیه در امور حسبیه (حمایت از یتیمان و اخذ وجوهات) بود به مسندی با قدرت سیاسی تعمیم داد. او در روزهای مهم انقلاب ۵۷ در پاییز ۱۳۵۷ که در پاریس اقامت داشت در بیش از دویست سخنرانی و مصاحبه خود هیچ اشاره ای به ولایت فقیه نکرد. حتی گفت : ولایت با جمهور مردم است. روحانیون متکفل حکومت نخواهند شد. تا اینکه در نگارش دوم قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ این اصل با پافشاری منتظری و بهشتی توسط اولین مجلس خبرگان به قانون اساسی افزوده شد. او پس از ده سال با تفسیر جدیدی این مسند را به ولایت مطلقه فقیه تبدیل کرد و اختیارات آن از قوانین شرع و عرف فراتر رفته و تنها به مصلحت دانی فقیه محدود شد.
شیعه اثنی عشری تأسیس حکومت اسلامی را موکول به ظهور کرده بود و حکومتهای مستقر را ظلمه میخواند و چون ظهور را به زمان نامعلومی سپرده بود، تأسیس حکومت اسلامی و برقراری عدل نیز نا ممکن بود. در واقع خمینی با ارائه نظریه ولایت فقیه از شیعه اثنی عشری خروج کرد و تناقضی بین دکترین اثنی عشری و جمهوری اسلامی ایجاد کرد چون طبعاً این حکومت نیز در دوره غیبت بود و ظلمه محسوب میشد. برخی این خروج خمینی از دکترین اثنی عشری و امامیه را مترادف با قایل شدن به امام حاضر (در مقابل امام غایب) و بازگشت او به فرقههای ماقبل اثنی عشری (غیر امامیه) مثل زیدیه دانستهاند که وجود امام غایب را رد میکنند و امام را فردی حاضر و فعال در جامعه میشناسند که لزوماً از فرزندان علی نیست. زیدیه تاکنون بیش از یکصد و ده امام داشته است.
ولایت مطلقه فقیه حکم ولی فقیه را بالاتر از قوانین عرف و شرع قرار میدهد. خمینی آن را بدین شرح تعریف کرد: «... حکومت، که شعبهای از ولایت مطلقهٔ رسولالله است، یکی از احکام اولیهٔ اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است…» در تابستان ۱۳۶۸ پس از بازنگری قانون اساسی، عبارت"ولایت مطلقه فقیه" جایگزین "ولایت فقیه" گردید و اختیارات قانونی او بیشتر شد. البته قدرت ولایت مطلقه محدود به قانون اساسی نیست و او از طریق نهادهای زیر نظر خود و نیز با حکمهای حکومتی در امور دخالت میکند. نظریه «ولایت مطلقه» با در نظر گرفتن اختیارات فرا قانونی و فرا دینی با نظریه ولایت فقیه که در آن اختیارات رهبر محدود به احکام شریعت است در تناقض است .... بیشتر در ویکی پدیا